گفتوگوی شرق ، رئیس اسبق دانشگاه آزاد مازندران و متهم پرونده موسوم به «طبری»
کیومرث نیازآذری : من هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم / در شعبه پانزدهم بازپرسی دادسرای جرائم اقتصادی، منع تعقیب صادر شد/ به قول قدیمیترها تیغ برای همیشه زیر پوست نمیماند
به گزارش شمال نیوز : قاطعانه، سه مرتبه تأکید میکند: «من هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم». این جمله را کیومرث نیازآذری، استاد و رئیس اسبق دانشگاه مازندران در مصاحبه با خبرنگار «شرق» میگوید. در منزلش در ساری میزبان ما میشود و از سهمگینی سکوتی میگوید که چه در زمان طرح اتهامات و چه پس از گرفتن منع تعقیب، انتخاب کرده و به صبر و سکوت پناه برده است.
کیومرث نیازآذری : من هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم / در شعبه پانزدهم بازپرسی دادسرای جرائم اقتصادی، منع تعقیب صادر شد/ به قول قدیمیترها تیغ برای همیشه زیر پوست نمیماند
قاطعانه، سه مرتبه تأکید میکند: «من هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم». این جمله را کیومرث نیازآذری، استاد و رئیس اسبق دانشگاه مازندران در مصاحبه با خبرنگار «شرق» میگوید. در منزلش در ساری میزبان ما میشود و از سهمگینی سکوتی میگوید که چه در زمان طرح اتهامات و چه پس از گرفتن منع تعقیب، انتخاب کرده و به صبر و سکوت پناه برده است. نام کیومرث نیازآذری و فرزندش مصطفی، نخستین بار در پرونده پرحاشیه موسوم به پرونده طبری، بر سر زبانها افتاد و در افکار عمومی مطرح شد. پروندهای که در سال ۱۳۹۹ درست در آغازین ماههای پاندمی کووید۱۹، با نام طبری گره خورد و خبرساز شد و بازتابهای متناقضی در داخل و خارج ایجاد کرد. پس از گزارشهای صداوسیما درباره متهمان ردیفهای اول تا پنجم و طرح اتهاماتی علیه وی، نیازآذری، با پناهبردن به سکوتی پر از رنجش، روشنشدن ابعاد پرونده را به دست زمان سپرد و با ارائه مستندات، توانست در باب عدم ورود به فعالیتهای کلان اقتصادی و اتهامات مطروحه از قبیل قاچاق دو تن و 404 کیلوگرم طلا و دایرکردن شرکتهای تجاری در تهران و دوبی منع تعقیب بگیرد. او به اتهام قاچاق طلا تحت تعقیب قرار گرفت، اما بعد از بررسیهای قضائی، روشن شد هیچوقت سهامدار یا مدیرعامل در هیچ شرکت داخلی یا خارجی مرتبط با پرونده، نبوده و فعالیت تجاری نداشته است. خود او میگوید هیچ اطلاعاتی درباره فعالیت اقتصادی فرزندش نداشته و در رسیدگیهای قضائی و در حکم منع تعقیبش هم که در اختیار خبرنگار «شرق» قرار گرفته، به وضوح تصریح شده که کیومرث نیازآذری هیچگونه شراکت یا مراوده مالی و اقتصادی با فرزند خود -مصطفی نیازآذری، فعال اقتصادی و متهم ردیف پنجم پرونده طبری- نداشته است. با استناد به بررسیهای موشکافانه و محرمانه دادستانی تهران و نظریه کارشناس گمرک منتخب و مورد وثوق دادستانی تهران -که آن هم در اختیار خبرنگار «شرق» قرار گرفته- تمام طلاهای وارداتی با اظهار قانونی و با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی و از مرز مجاز وارد کشور و سپس ترخیص شده و تخلفی در فرایند واردات طلا پیش نیامده است. دو سال و اندی طول کشید تا این مسئله به منع تعقیب برسد. نیازآذری میگوید: «در پرونده ما، دو فرد با هدف کاملا شخصی و ارائه اطلاعات اشتباه، مقامات را به شک و تردید انداختند و با تهمت و افترا، نه سبب دلشادی دشمنان ما، بلکه سبب دلشادی دشمنان ایران شدند. به باور من، در این فقره به قوه قضائیه بیش از ما ظلم شد و هزینه سنگینی هم به سیستم قضائی میهن تحمیل شد». نیازآذری دکترای مدیریت آموزشی دارد و از سال ۱۳۸۵ تا نیمه اول سال ۱۳۹۹ رئیس دانشگاه آزاد مازندران بوده است. مشروح گفتوگوی «شرق» با نیازآذری را میخوانید.
حرفها و حدیثهای بسیاری درباره قاچاق دو تن و ۴۰۴ کیلوگرم شمش طلا توسط شما در رسانهها مطرح شد؛ حقیقت پشت پرده اتهام این میزان قاچاق شمش طلا چه بود؟
منظور از قاچاق فقط شامل خروج غیرقانونی کالا از کشور نمیشود، بلکه ورود غیرقانونی هر کالایی به داخل کشور هم بدون پرداخت عوارض گمرکی، قاچاق محسوب میشود. در مورد داستان ما طوری در رسانهها درباره اتهام قاچاق طلا صحبت کردند که این شائبه در مردم به وجود آمد که رئیس سابق دانشگاه آزاد مازندران بشخصه در خودرو ترانزیت باری در مرزهای غربی کشور مستقر شده و در حال خروج دو تن و ۴۰۴ کیلو طلا از کشور بوده که بازداشت شده است. ببینید اینکه اطلاعات اشتباه به افکار عمومی ارائه دادند و به آبروی ما لطمه بسیاری زدند، بحث من نیست. حقیقت این است که درخصوص این اتهام منظور از قاچاق طلا، واردات غیرقانونی طلا به داخل کشور است نه خروج آن. باید بگویم این اتهام هم معطوف به فعالیت اقتصادی فرزندم بوده و درباره این اتهام، نهتنها حتی یک گرم طلا از کشور خارج نشده، بلکه دو تن و ۴۰۴ کیلوگرم طلا از مرز مجاز کشور وارد ایران و پس از پرداخت عوارض گمرکی و مالیات، ترخیص شده و نهتنها هیچ تخلفی در این باب صورت نگرفته، بلکه در دورهای که اوج احتیاج کشور به واردات طلا بود، نیاز روز کشور مرتفع شده است. در گزارش کارشناسی هم که در اختیار دارید به روشنی قید شده و کارشناس مورد وثوق شخص دادستانی تهران، به پرونده ورود کرده و مستندات و اسناد ما را بررسی موشکافانه کرده است.
پس منظور حفاظت قوه قضائیه که شاکی پرونده شما بود، از قاچاق طلا دقیقا چه بوده است؟
از روز نخست بحث ضابطان قضائی بر موضوع قاچاق طلا به داخل کشور استوار بود. در همه جای دنیا واردات طلا -به هر شکلی- به اقتصاد کشور کمک کرده و پشتوانه ارزی و اقتصادی ایجاد میکند. بحث ضابطان قضائی پرونده این بود که طلا به داخل کشور قاچاق شده و چهار درصد هزینههای حقوقی و گمرکی توسط واردکننده طلا پرداخت نشده است. ببینید نفس واردات طلا، به فرض محال حتی به صورت قاچاق، خدمت به اقتصاد کشور است. ضرر زمانی است که واردکننده طلا، حقوق و عوارض گمرکی را پرداخت نکند. بحث ضابطان این بود که آن چهار درصد که متعلق به انتفاع عمومی و به اصطلاح بیتالمال است پرداخت نشده و طلا به داخل کشور قاچاق شده است! به باور شخص من، اگر کسی جسارت داشته باشد و بتواند طلا به داخل کشور وارد کند و چهار درصد عوارض گمرکی بار را هم بپردازد، به اقتصاد کشورش کمک کرده و اگر چهار درصد را پرداخت نکند و قاچاق کند چهار درصد سود نامشروع کسب کرده است. طبق بررسیهای کارشناس گمرک که دادستانی تهران روی پرونده گمارد و طبق مستندات موجود در گمرک فرودگاه امام خمینی، ریال به ریال عوارض گمرکی طلای وارداتی پرداخت و پس از پرداخت تمام حقوق و مالیات و عوارض حقوقی و گمرکی، بار واردشده از مرز مجاز کشور ترخیص شده است. متأسفانه همانطور که دیدید رسانهها طوری القا کردند که ما دو تن و ۴۰۴ کیلو طلا از کشور خارج کردیم. حتی حرفهایترین تجار و قاچاقچیان هم توان حمل دو تن طلا آن هم به صورت قاچاق را ندارند. اصلا توان پذیرش چنین ریسکی را ندارند. این امر و تأمین امنیت بار حتی از دولتها هم ساخته نیست پس چطور میتوان این دعوی را که از اساس غیرمنطقی است و شدنی نیست، پیش از هرگونه راستیآزمایی و بررسی مستندات قانونی، در افکار عمومی مطرح کرد! و علاوه بر تشویش اذهان عمومی و بدبینکردن مردم به عملکرد مدیران کشور، سبب سوءاستفاده رسانهها شد و خوراک خبری کذب برای رسانهها فراهم کرد! در این مورد حقیقتا به ما ظلم شد و گذشت زمان، حقیقت را برملا کرد.
شما میتوانستید پیگیری حقوقی کنید. این حق برای شما محفوظ است.
ما دنبال این نیستیم. انتشار گزارش تلویزیونی در سطح وسیع پیش از اثبات اتهام و خدشه واردکردن به آبروی افراد، چیزی نیست که بتوان با یک عذرخواهی یا اصلاحیه ترمیم کرد. در این باب خیلی به ما ظلم شد. خیلی اذیت شدیم اما سکوت کردیم.
شایعاتی در فضای مجازی و اطلاعات متناقضی هم از همان زمان مطرحشدن پرونده از دو سال پیش، توسط صداوسیما و خبرگزاریها مبنی بر حمایت شما از فرزندتان در مسئله واردات طلا و ارز و ورودتان به مسائل اقتصاد کلان پخش شد. با تبرئهای که اکنون در دست دارید، ارزیابی خودتان از این اتفاقات چیست؟ چرا این کار را کردند؟
آبان ۱۳۹۹ بود. بعد از کلاس درسم، در مسیر منزل دخترم بودم که در جریان ماجرا قرار گرفتم. اصلا یکهزارم درصد هم احتمال نمیدادم روزی به این بهانه یا با این مستمسک سراغ من بیایند. اصلا فکر نمیکردم. ببینید فرزند من درست از زمانی که به سن قانونی رسیدند فعالیت مستقل اقتصادی را شروع کردند و در کار اقتصادی خودشان فعالیت میکردند. اکنون بالغ بر ۲۴ سال است که فعالیت تجاری مستقل دارند. من نه هیچ خبری از کار ایشان داشتم و نه هیچ دخالتی در کارشان میکردم. به اعتقاد من، همه آقایان هم به واقع خوب میدانستند که من هیچ خبری از فعالیت پسرم ندارم و هیچ ارتباط اقتصادی هم با او نداشتم. گویا دنبال بهانه میگشتند. اعتقادم این است که نیت شخصی داشتند و به بازپرس اطلاعات غلط دادند. بازپرس پرونده هم همراه آقایان به مازندران آمدند. همان روز نخست که بازپرس به ساری آمدند و با هم صحبت کردیم، ایشان هم درخصوص اتهاماتی که وارد شده بود، متعجب بودند. در پاسخ به سؤالاتی که میپرسیدند و مواردی که مطرح میکردند به ضرس قاطع گفتم موارد مطروحه هیچ سندیتی ندارد و کذب محض است. ولی متأسفانه عده بسیار معدودی دست به این کار زدند و باعث خوشحالی دشمنان من که نه، ولی باعث خوشحالی دشمنان ایران شدند. انعکاس خبر را هم که دیدید! هم در خارج از ایران و هم در داخل ایران خیلی با آبوتاب به قضیه پرداختند. با اقدام نادرست آقایان، دو شائبه در رسانهها ایجاد شد؛ خارج از کشور از این زاویه به موضوع پرداختند که مدیرانی که داخل کشور هستند، سالم نیستند. در داخل هم، آنهایی که به هر دلیل ذینفع بودند قضیه را دامن زدند و حواشی غیرواقعی را بزرگ کردند.
در آن شرایط چه کردید؟
ما بهجز کارهای حقوقی و قضائی، کار دیگری نکردیم. در حقیقت کار دیگری نمیتوانستیم کنیم جز اینکه خودمان رفتیم و مستندات خود را ارائه کردیم. بیش از یک سال است که این حکم صادر شده و یک سال از قطعیت حکم گذشته اما تازه امروز داریم درباره آن صحبت میکنیم.
چرا بعد از تبرئه، خبر را اعلام نکردید؟
ما نمیخواستیم تبرئه را خبری کنیم. نمیخواستیم مثل کسانی باشیم که عجله داشتند علیه ما اقدام کنند و خواهناخواه باعث آبروریزی ما شدند و اعتبار ما را خدشهدار کردند. ما واقعا نمیخواستیم مثل آنها باشیم و با عجله حکم تبرئه را در بوق و کرنا کنیم. ما چه زمان افتراها و چه بعد از تبرئه، سکوت کردیم. شاید باورتان نشود همه افرادی که ما را میشناختند و ۹۰ درصد افرادی که با من تماس میگرفتند، میگفتند ما اصلا این اتهامات را باور نکردیم و باور نخواهیم کرد. حتی قبل از اینکه حکم برائت صادر شود این را گفتند. گفتند خوب میدانستیم آقایانی که علیه شما اقدام کردند اشتباه اقدام کردند و نتیجه چیزی شد که در دست شماست.