انسان باید از تصمیم اشتباه جلوگیری کند. دو تا چند تصمیم مهم در آینده انسان اثر میگذارد. در تصمیم اول بقیه برایش تصمیم میگیرند و از دومی به بعد، خودش برای خودش تصمیم میگیرد. اولی تولد است و دومی ازدواج و سومی طلاق و چهارمی... . از تولد شروع میکنیم تا به بعدیها برسیم.
با جنس چینی که آشنا هستید؟! کلا در کار تیراژ بالا و کیفیت پایین هستند. فقط یک مورد استثنا وجود دارد، آن هم در زمینه فرزندآوری است که از سال١٩٧٩ تا همین چندروز پیش فقط اجازه داشتند یک فرزند بیاورند، و درصورتیکه از اشتیاقشان برای داشتن فرزند دوم جلوگیری نمیکردند، یا جریمه میشدند یا از کار بیکار. چینیها هم دیدند مگر بیکارند با دولت دربیفتند؟! پس با مشورت بزرگترها شامل دایی و خاله و عمو و عمه، تصمیم گرفتند که با یکییکدانهفرزند بسازند؛ ولی وقتی همان یکییکدانهها بزرگ و بچهدار شدند، تصمیم گرفتند برای داشتن بچه دوم و مقابله با تصمیم دولت، با بزرگترها مشورت کنند، ولی بزرگتری وجود نداشت! یک پدربزرگ و مادربزرگ بودند که آنها هم به رحمت خدا رفتهبودند و هرچه خاکستر آنها بود، بقای عمر شما شدهبود! پس تصمیم گرفتند از ادامه این روند جلوگیری کنند. دولت هم که دید نمیتواند از خواست ملت جلوگیری کند و از آن طرف هم با این نوع تصمیمات اشتباهش شورش را در آورده و مملکت را پیر کردهاست و دیگر تصمیماتش کارگر نیست، چندروز پیش تصمیم گرفت اجازه دهد مردمانش از اشتیاق خود برای داشتن فرزند دوم جلوگیری نکنند. این تصمیم دولت چین مثل این است که دولت کلمبیا از قاچاق بیش از ٢کیلو کوکائین توسط هر شهروندش، دولت ژاپن از خواب شبانهروزی تا سقف ٣ساعت، دولت کرهشمالی از اظهارنظر آزاد و مرحوم دهداری از دریبل بیش از یکنفر توسط بازیکنانش جلوگیری نکند.
اما میرسیم به تصمیم دوم به بعد؛ یعنی ازدواج و.... یک کارشناس در خبرها گفتهبود: «با اظهار تاسف، دهههفتادیها دوست دارند زود زن بگیرند.» با خودمان گفتیم این کارشناس با اظهار تاسفش ما را گرفتهاست؟! زنگرفتن که خوب است؛ ولی در ادامه خبر خواندیم که: «ولی معمولا زودتر از دههشصتیها طلاق میگیرند.» دیدیم نه، هرنوع گرفتنی خوب نیست، مخصوصا اگر طلاق باشد. به نظر ما که مقصر پدر و مادرهای دهههفتادیها هستند و باید از طلاقگرفتن فرزندانشان جلوگیری کنند. البته این تنها تفاوت متولدان دهه٧٠ و دهه۶٠ نیست. دههشصتیها چندجفت جوراب پدرشان را توی هم میکردند و با آن فوتبال بازی میکردند، ولی هفتادیها به کمتر از بازیPES٢٠١۶ با ایکسباکس٣۶٠ راضی نمیشوند. دههشصتیها خواب آتاریدستی را میدیدند، ولی دهههفتادیها اینقدر پای تبلت و کلشآوکلنز مینشینند که ساعت خوابشان با مشکل مواجه میشود. دههشصتیها هرساعت شبانهروز هرجای محله خالی بود، بساط گلکوچیک راه میانداختند، ولی باید شوتهایشان دقیق و در ارتفاع پایین میبود تا از روی آجر رد نشود و دعوا بشود که گل شده یا نه و ضمن اینکه توپ را هم بالا نزنند که شیشه همسایه پایین نیاید و با همین شرایط سخت بازی را زود تمام نمیکردند، ولی دهههفتادیها با لباس و ساک ورزشی در زمین یا سالن ورزشی محله راس ساعت رزروشده حاضر میشوند و بازی میکنند، ولی باید بازی را زود تمام کنند تا به درس و مشق و سریال حریم سلطان برسند. کلا تفاوت دههشصتیها و دهههفتادیها در همین بازی است. دههشصتیها زندگی مشترک را یک بازی نمیدانند که زود تمامش کنند، ولی دهه هفتادیها... .
شهرآراآنلاین