تابناک بوشهر: حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری در سال 439 هجری قمری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقیان بر خراسان و ناحیهای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفتهاند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت.
در موسیقی بوشهر از دیرباز در کنار اشعار بومی به ویژه دوبیتیهای فایز و مفتون از اشعار شاعران ملی همچون مولانا، فردوسی، نظامی و خیام نیز استفاده میشده است. اما در این بین خیامخوانی یا خیامی فرمی ویژه، نادر و انتزاعی از موسیقی بوشهر است که توأماً مشتمل بر پریودهای سازی و آوازی بوده و ساز و آواز گاه بهصورت مستقل و مبتنی بر مبادله و سئوال و جواب و گاه در بخشهایی در همرایی با هم، تبلور مییابند. این فرم از موسیقی که تنها در بندر بوشهر قابل ملاحظه است، چه از نظر ساختار موسیقیایی و چه به لحاظ مفاهیم درونی و کارکردهای آن در میان انواع کارگانهای موسیقی نواحی ایران، موردی منحصر به فرد به شمار میآید.
آنطور که پیداست افسانهها، اسطورهها و باورهای فرازمینی در لایههای فرهنگ موسیقایی جنوب حضور برجسته دارند، اما پارادوکس جالبی که در این منطقه دیده میشود، گرایش مردم بوشهر به اشعار خیام و اجرای گونهای خاص از موسیقی بوشهری با نام «خیامخوانی» و باور عمیق آنها به مفاهیم زمینی اشعار خیام است.
«در هیچ جای ایران به این شکل نیست. در بوشهر با هر کسی که نشستوبرخاست کنید، در هر بحثی بالاخره یک شعر از خیام برایتان میخواند. در محافلشان حتماً نقل خیام هست و این اشاره به خیام با باور قلبی آنها به تفکر خیام ادا میشود. این خیلی عجیب است. در کنار شاعران دیگری که در فرهنگ بوشهر نقش برجستهای داشتهاند، مثل مثنویخوانیها که در آن بهوفور اشعار مولوی استفاده میشود یا نظامی و فردوسی در شاهنامهخوانی بوشهری، خیام بسیار برجسته است.» اما اگر هم فقط بُعد مسافت را در نظر بگیریم، ورود فرهنگ خراسان از نیشابور به بوشهر بسیار دور از ذهن به نظر میرسد. سرّ این حضور پررنگ چیست؟ «در نیشابور هم چنین فرهنگ برجستهای وجود ندارد، درحالیکه خیامخوانی در بوشهر، البته صرفاً خود بندر بوشهر، بسیار پررنگ است. برخی معتقدند این خیامخوانی عمری بیش از 150 سال ندارد اما بههرحال خیام اکنون در منطقه جا افتاده است. نسل قبل از ما خیلی عمیقتر از ما موضوع را دنبال میکردند. خیلی جالب است که خیامخوانی را به یزلهخوانی پیوند دادهاند. این فرهنگ خیام را هم میتوان به دریا مرتبط دانست. دریانوردی که به سفر دریایی میرود همیشه ته ذهنش از بازگشت نامطمئن است. در قدیم نیز دریانوردان به سفرهای طولانی میرفتند، که به سفر سال شهرت داشت، و مدتهای مدیدی از خانه و کاشانهی خود دور بودند. آنها در چنین موقعیتی، مانند اشعار خیام، به این باور رسیدهاند که باید در هر دم خوش باشند و در آن دم به بهترین نحو از زندگی لذت ببرند. آنها این باور را در اشعار خیام یافتهاند و اینگونه فرهنگ خیامخوانی در منطقه قوی و قویتر شده است، شاید.»