گفتگوی اختصاصی تابناک با استادیار علوم سیاسی دانشگاه یزد:
تاريخ مبارزات ملت ايران در دوران معاصر، گواه صادقي بر مجاهدت و پايمردي جهادگري است که در ظلماني ترين شب هاي حاکميت ددان، مشعل عدالت طلبي و ظلم ستيزي را برافروخت و با طنين جان بخش تفسير آيات قسط و شهادت، خواب طاعنان عصر را آشفته ساخت.
کد خبر: ۹۶۰۶۰
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۰ 16 September 2015
به گزارش تابناک یزد، حديث مبارزات مستمر و بي وقفه طالقاني، روايت تکاپوي ملتي است که وجود موانع و سختي ها، هرگز او را نااميد نساخت و شب تيره استبداد و استعمار را به اميد نظاره فجر آزادي تاب آورداما اکنون که بیش از سه دهه از فقدان او می گذرد هنوز بر سر میراث طالقانی بحث و جدال است به بهانه این موضوع و در سالگردش با سید محسن میرحسینی استاد یار علوم سیاسی دانشگاه یزد در مورد مشی و تجربه زیسته مرحوم طالقانی به عنوان یک نو اندیش دینی ومیراث فکری و سیاسی وی برای فضای سیاسی و اجتماعی کنونی به گفتگو نشستیم. ماحصل این گفتگو را در ادامه می خوانید.

ابتدا در مورد عواملی که در شکل گیری خاستگاه فکری و تجربه زیسته ای آیت الله طالقانی به عنوان یک نواندیش دینی موثر بوده توضیح بفرمائید؟

علی الاصول شرایط سال های تولد, کودکی و رشد مرحوم طالقانی در دوران نوجوانی در شکل گیری اندیشه "نواندیشی دینی" وی تأثیر بسزایی داشته است. سید محمود طالقانی درست 4 سال پس از انقلاب مشروطه و امضای فرمان مشروطیت بدست مظفرالدین شاه و تجربه حاکمیت دموکراتیک و نیز در در سال های منتهی به کودتای رضاخان در سال 1299 ه.ش. بدنیا آمد که این دو تحول عمده بر اندیشه ی وی که در آن "عقلانیت سیاسی" و نیز "نواندیشی دینی" تبلور داشت؛ تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر هرچند پدر وی آیت الله سید ابوالحسن طالقانی نیز از علمای برجسته تهران به شمار می رفت اما طبق مستندات تاریخی زندگی خویش را به وسیله تعمیر ساعت تأمین می کرده و علی رغم این که محل رجوع عام و خاص مردم بود از وجوهات شرعیو سهم امام استفاده نمی کرد. پدر سید محمود با بخش عمده ای از مشروطه خواهان از جمله آیت الله مدرس نشست و برخاست داشته لذا پیشینه خانوادگی وی حکایت از آگاهی و مشارکت در تحولات سیاسی ایران عصر انقلاب مشروطیت داشته است.از سوی دیگر باز طبق مستندات تاریخی پدر مرحوم طالقانی با برخی از تجار و بازرگانان هم عصر خویش از جمله عباسعلی بازرگان؛ پدر مرحوم مهندس مهدی بازرگان مراوده داشته و منزل آنان محل تشکیل جلسات صاحبان ایده و اندیشه و نیز رهبران مذهبی مختلف مانند رهبران یهودی، مسیحی، زرتشتی و ایرانیان اعم از صوفیان، سنیها و شیعیان و بطور کلی گفت وگوی بین ادیان و نیز بحث های سیاسی بوده که این امر نشان از تساهل فکری را در خانواده مرحوم طالقانی بوده است .از سوي دیگر وی در سال‏هاي 1330 و 1331 بنا به پيشنهاد آيت ‏اللَّه بروجردي براي شركت در تشريك مساعي بين مسلمين ورسانیدن پیام وی به شیخ شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر به كشورهاي مصر و اردن سفر كرد که این امر نیز نشانگر روش فکری خاص وی در تعامل و گفتگو با سایر گروه های مذهبی غیر شیعه نظیر اهل سنت می باشد.شرکت در کنگره‌ اسلامی دارالتقریب در کراچی و قاهره و ملاقات با جمال‌عبدالناصر و سفر به بیت‌المقدس به منظور شرکت در برنامه‌"مؤتمر الاسلامی"(کنفرانس اسلامی) را می توان موارد دیگری دانست که در شکل گیری اندیشه های وی تأثیر فراوانی داشته است.

چرا دگراندیشان وچپ هابا مرحوم طالقانی همدلی داشتند؟

در این زمینه بهترین جواب را به سوال شما می توان از زبان مرحوم آیت الله مهدوی کنی که خود از ارکان و بنیان گذاران انقلاب اسلامی بوده است شنید. وی می گوید: "مرحوم آقای طالقانی مرد ملای روشنفكر سیاسی به معنی صحیح و انقلابی و مبارز بود. ایشان حالت جذبشان بیشتر از دفعشان بود و اعتقاد داشتند كه اعضای این گروه‌ها غالباً حسن نیت دارند و اینها را باید جذب كرد و ما هم در جایگاهی هستیم كه باید اینها را جذب كنیم و لذا برخورد ایشان با این گروه‌ها با ما تفاوت داشت."

لذا روش مرحوم طالقانی روش جذبی بخصوص در مورد جوانان بوده و برخوردهای تند را باعث طرد و دفع می دانستند و در همین رابطه نیز برخورد پدرانه ایشان با جوانان و دگراندیشان و ذکر این جمله معروف از ایشان که ما در واقع " برای وصل كردن آمده‌ایم" در بسیاری از موارد باعث جذب گروه ها و جریان هایی می شد که با جریان و اندیشه غالب زوایه داشتند. آنچه که از اندیشه های ایشان برمی آید مسلماَ برداشت های جدیدی از منابع اسلامی از جمله در تفاسیر قران وی در کتاب پرتوی از قران وی وجود دارد که با شیوه سنتی برخی از مفسرین تفاوت داشته و برداشت‌های جدیدی بود که برای برخی سنتی ها قبول آن مشکل بود و از آن به "تفسیر به رأی" یاد می کردند.این امر نشان می دهد که مرحوم طالقانی جلوتر از زمان حرکت می کرد.

در واقع آیت‌الله طالقانی سعی داشت چهره‌ای از خود نشان ندهد که دافعه داشته باشد و قصد وی هم از این عمل این بود که باعث جذب گروه های زاویه دار به مسیر درست مبارزه شود.مدعای این سخن من را سخنان مرحوم شهید بهشتی خطاب به مرحوم طالقانی اثبات می نماید. آنجا که وی می گوید:"گروه‌های چپ سراغ ما و روحانیت مبارز نمی‌آیند. شما بزرگترین خدمتی که به انقلاب در این مقطع می‌کنید این است که لنگرگاه انقلاب شدید تا مانع از حرکات رادیکال‌تر این گروه‌ها دررویا‌رویی انقلاب و نظام ‌شوید".

از سوی دیگر سخنان خود وی در نماز جمعه تهران نشان از هدف جذبی ایشان داشته و آنرا تأیید می کند: "من خودم را فدیه این افراد کردم و امام به من گفت: چرا اینقدر به نرمی با این افراد رفتار می‌کنید به نرمی رفتار کردم تا به راست هدایت شوند حالا که به راه راست هدایت نشدیدسزای آن را بچشید!"بطور خلاصه اینکه سعی مرحوم طالقانی این بود که دین گریزی رااز بین برده و تمام جریانات مختلف مبارز را دور یک محور جمع نموده و در مدار دین نگه دارد. تمام تلاش وی این بود که عبور از اصول اسلام رخ ندهد وگرنه در فروع می توان تفاهم کرد.

دلیل تفاوت روایتها از جنبه های متنوع شخصیت و اندیشه آیت طالقانی چیست؟

بنظر من تفاوت روایت ها از تفاوت نگاه ها و برداشت ها و نیز در برخی از موارد از منافع برخی گروه ها و جریان ها برای مشروعیت دادن به اندیشه و افکار خود برمی خیزد. پایه اندیشه مرحوم طالقانی نواندیشی دینی و تعقل در دین و سیاست و رفتار جذب حداکثری بود. خب مسلما با توجه به شرایط اوایل انقلاب و تعدد گروه هایی که در مبارزات دوران قبل از پیروزی مشارکت داشتند در شرایط بعد از پیروزی هریک بدنبال سهم خواهی و تفکیک راه خود از انقلاب بودند که در این دوره کوتاه با توجه به دیدگاه جذب حداکثری مرحوم طالقانی برای رسیدن به اهداف خود بیشتر بدور ایشان جمع شدند ولی بنظر من همانگونه که خود مرحوم طالقانی هم متذکر شده است تأیید مواضع آنان نبوده است و اگر ایشان عمر بیشتری پس از انقلاب داشتند و فرصت بیشتری برای عیان شدن اندیشه های واقعی گروه هایی همچون "مجاهدین خلق" می بود مسلماً این جریان های فرصت طلب نمی توانستند وی را با القابی همچون "پدر طالقانی" بنفع اهداف قدرت طلبی خود مصادره نمایند. مرحوم طالقانی در حقیقت پدر همه گروه‌های مبارز بود؛ و درد دین و مردم داشت و در واقع نمی‌خواست ارتباط جوانان مبارز با روحانیت قطع شود.لذا بنظر من لازم است پس از فرو نشستن غبار سیاسی، چهره وی دوباره بازشناسی شود وباید همه زوایای زندگی مرحوم طالقانی را برای مخاطبان بازگو نماییم تا آنها به یک قضاوت درست برسند.

یکی از محوری ترین اندیشه مرحوم طالقانی بازگشت به قرآن است، به نظر شما وجه تمایز بازگشت به قرآن مرحوم طالقانی با دیگر دعوی های بازگشت به قرآن که امروز توسط بنیادگرایان مطرح می شود، چیست؟

بنظر بنده اصلی ترین محور انديشه طالقانی را باید اندیشه "بازگشت به قرآن" دانست. طالقاني و بازرگان نيز همين انديشه بازگشت به قرآن را احيا كردند. علت اینکه مرحوم طالقاني بر بازگشت به قرآن تاكيد داشت این بود که وی اعتقاد داشت جامعه ایرانی به لحاظ فرهنگي گرفتار پيرايه‌ها و خرافات تاريخي شده است و بنظر وی تا زماني كه اين خرافات كه موجب قشري گري و تحجر جامعه مذهبي ایران شده بودپالايش نمی شد و جامعه ایرانی به فطرت اصيل انساني و متن اصلي قرآن بازنمی گرديد، زمينه تحول جامعه نيز فراهم نمي شد. بنابراين وی اصلاح جامعه را بر خلاف سيد جمال، از درون جامعه و ايجاد تحول فرهنگي و اجتماعي در آن مي ديد.

داعيه بازگشت به قرآن طالقانی با داعیه دیگر جریان هایی دینی که این داعیه را دارند مانند سلفی ها, تکفیری ها و داعش تفاوت دارد. از دیدگاه مرحوم طالقانی ملتي كه ديندار باشد در يك فرايند آزاد و دموكراتيك نمايندگان شایسته را انتخاب مي كند و در نتيجه مجلس و دولتي كه انتخاب شود، به طور طبيعي ارزش‌های دینی و مطالبات واقعي مردم را دنبال مي كند. اما آنچه در تفکر سلفی هایی مانند داعش تجلی میکند اين است كه اين قبیل گروه‌ها در هيچ عرصه اي حاضر به گفت و گو نبوده و مدعي هستند كه مي خواهند به نوع زندگي صدراسلام در چهارده قرن قبل، بازگردند. در حالي كه اين برداشت از آيات قرآن و سخنان بزرگان دين بر نمي آيد. در نهج البلاغه تاكيد شده كه فرزندان تان را مطابق مقتضيات زمان تربيت كنيد. ضمن آن كه آيات راهبردی قرآن نيز بر واقع بيني و عقلانيت تاكيد دارد. اين انحرافات ناشي از بسته بودن فضاي كشورها و انسداد و فقدان فضاي گفت و گو و تعامل بوده است. پیامد اين فضاهاي بسته و اختناق، شكل گیری این گونه واکنش‌ها و ذهنيت هاي ارتجاعي و بنيادگرا است. ضمن آن كه غير از عوامل دروني ناشي از بسته بودن فضا در به وجود آمدن اين جريان ها، عوامل بيروني و استیلای بیگانگان را نيز نبايد ناديده گرفت. هدف طالقانی ارتباط با نسل جوان و تحصیل کرده و انتقال پيام به فطرت پاک آنان بود. اين با روش و منش بنيادگرايان، که معمولا با شستشوی مغزی توأم است، بسيار متفاوت است.

باگذشت36سال ازانقلاب اسلامی،تفکرومنش آیت الله طالقانی همچنان محل بحث وجدال است. به نظرشمامیراث آیت الله طالقانی برا ی فضای سیاسی واجتماعی کنونی ماچه می تواند باشد؟

در اساطیریونان از راهزنی یاد شده است به نام پروكرست كه مسافران را به خانه اش می برد و بر تخت می‌خوابانید. اگر كسی بلندتر از تخت بود سر و پایش را می برید تا به اندازه تخت شود و اگر كوتاه تر بود آنقدر او را می كشید تا جان می داد. امروز نیز عده ای با تاریخ و بزرگانش چنان می كنند كه پروكرست با مسافران دیار خویش می كرد. برخی را بزرگتر و برخی را كوچكتر می نمایند. عده ای را مطرح و بعضی دیگر را پنهان می كنند. در جامعه ما نیز در موارد بسیاری شهرت و محبوبیت عده ایمانع و جایگزین شناخت شخصیت واقعی آنها می شود و در خصوص آیت الله طالقانی نیز بنظر من همین دو نکته "حجاب شهرت"و "تاریخ پروکروستی" باعث گردیده تا شخصیت و اندیشه واقعی آن مرحوم مغفول و در هاله شهرت وی پنهان ماند. آنچه مسلم است اینکه مرحوم طالقانی همگام با بنیانگذارو سایر پیشتازان انقلاب نقشی بنیادین در پیروزی انقلاب اسلامی 57 داشت لذا نمی توان وی را از تاریخ انقلاب اسلامی ایران بخصوص تاریخ روشنفكری دینی جدا کرد چراکه بی شك مرحوم طالقانی از پیشاهنگان نهضت اصلاح دینی و روشنفكری حقیقی و نخستین زندانی سیاسی از میان روحانیون بود.امام خمینی(ره) بیان می داردکه"او می‌توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام كه موجب نگرانی ها و تفرق‌ها می‌شود،‌آرام بخشد. مجاهد بزرگوار و عالم هوشیاری كه از عنفوان جوانی تا آخرین لحظات زندگی در خدمت اسلام و كشورهای اسلامی، متحمل رنجها و حبسها بود و هیچگاه از این زحمت ارجمند و خدمت سودمند كناره‌گیری نكرد...» و شهید مطهری هم معتقد بود:"پایه گذار آشنایی نسل جوان با اسلام، نه من هستم و نه شریعتی، بلکه طالقانی و بازرگان بودند که این راه را باز کردند و ما بعدها به دنبال آنها حرکت کردیم". در واقعارتباط مرحوم طالقانی با همه احزاب و گروه های مبارز؛فتح باب گفتگو با جوانان و روشنفكران و پافشاری بر رأی مردم و حاكمیت ملت و نظام شورایی میراث وی در تاریخ مبارزه بود که همین مسائل سر منشأ بسیاری از ایرادات و اتهامات به وی گردید. اما دراین زمینه با توجه به اینکه متاسفانه عمرایشان بعد از پیروزی انقلاب بسیار کوتاه بوده و حتی به اولین سالگرد پیروزی انقلاب هم نرسید؛ وی فرصت ارائه اندیشه های عملی خود را در زمینه حکومت داری و مواجه با مسائل مختلف آن را نیافت و شاید اگر این فرصت بیشتر بود و ماهیت حقیقی برخی گروه های سیاسی فعال قبل از انقلاب در مبارزه با رژیم پهلوی مانند"مجاهدین خلق"و"گروه های چپ"در اندک مدتی پس از پیروزی انقلاب مشخص می گردید؛ فرصت بروز اندیشه های عملی و جبهه گیری عملی ایشان بیشتر مشخص می گردید.


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار