برخی ها میگفتند و هنوز هم می گویند مردم عصر انقلاب، می دانستند چه "نمی خواهند" اما نمیدانستند چه میخواهند! ... من باور دارم هم میدانستیم چه نمیخواهیم و هم می دانستیم که چه میخواهیم و هنوز هم پی آن خواسته، برخاستهایم و میگوئیم: ما «جمهوري اسلامي» ميخواهيم!
تعجب نکنيد «جمهوري اسلامي، نه يک کلمه کم نه يک کلمه زياد» نوعي از حاکميت که در آن مردم حقيقتا صاحب «راي» باشند و «راي»شان هم صاحب «حرمت» و در آن به اسلام به عنوان خواست قاطبه جامعه مسلمانان عمل شود.
ما جمهوري اسلامي ميخواهيم و مشکلات جامعه ما هم درست به اندازهاي است که به «جمهوري اسلامي» نرسيدهايم!
آنچه همه ما را ميآزارد موانع تحقق عملي جمهوري اسلامي است نه «جمهوري اسلامي» والا «جمهوري اسلامي» با اساس «فطرت انساني» همسوست و «مردمپذيرترين» نوع حکومت است.
کيست که کرامت نخواهد و حق راي خويش را حرمت ننهد و تمشيت شايسته امور خود را نخواهد؟ کيست که نخواهد در جامعه «امن» و امان و سلامت، زندگي کند؟ کيست که «عزت» نخواهد و از فضاي «غيرتمندانه» و عالمانه «دلخوش» نباشد؟ کيست که نخواهد «حاکمان» وظيفه خود را «خدمت» به او بدانند و بدان عمل کنند؟
کيست که نخواهد زندگي او در نظام سلامت باشد و همه اسباب براي «توسعه» وجودي و «کمال» او فراهم باشد؟ کيست که نخواهد از «بهداشت رواني» برخوردار باشد و از بهداشت جسمي هم؟ کيست که از فضايي امن که زن و فرزندش با «آرامش» خاطر آمد و شد کنند «دلزده» شود؟
کيست که از برابر بودن فرصتها و امکانات در همه شعوب و شئون آن ناراحت شود؟ کيست که از عزت، «استقلال» و«آزادي» در يک فضاي سرشار از حکمت خشنود نباشد؟ و... در يک کلام کيست که از «خوبي»، «بد»ش بيايد؟
بله هدف نهايي ما از انقلاب که «جمهوري اسلامي» ميوه شيرينش بود، چنين جامعه و فضايي بود و درست به اندازهاي که به اين فضا و «ساحت» نزديک شدهايم، فاصله ما با جمهوري اسلامي هم کم شده است و الا آنچه مردم را ميآزارد و حماسهسازان بنيادگذاري جمهوري اسلامي را نيز بيشتر آزار ميدهد «جمهوري اسلامي» نيست! بلکه ميتواند هر اسم ديگري داشته باشد بهجز«جمهوري اسلامي» که امام خميني(ره) از آغاز تا پايان آن را «بدون يک کلمه کم و يک کلمه زياد» براي اين ملک ميخواست.
ما هنوز «جمهوري اسلامي» ميخواهيم و به يقين جمهوريت و اسلاميت در اين مدل حکومتي مثل درختان دوطرف جاده نيستند که هرگز به هم نرسند، بلکه باغستان مفرحي است که سرشار از زيبايي است.
يک وجود واحد که حتي کسي نميتواند با شمشير آن را قطعه قطعه کند. در اين وجود واحد، هرکسي به همان اندازه که از «جمهوريت» دور شود از «اسلاميت» هم دور ميشود و به همان مقدار که از اسلاميت دور ميشود از «جمهوريت» هم دور ميشود و اصلا برداشتن اين و فروگذاردن آن غير ممکن است.
ما «جمهوري اسلامي» ميخواهيم و هنوز هم «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» محوريترين شعار شعورمندانه و مومنانه ماست، فقط در اين روزها، به آناني که کلنگ بر ميدارند تا گروهي اين سو و گروهي آن سوي اين بناي رفيع را ويران کنند، ميگويم «طوفان که بيايد، آدرس به دست ندارد!» همه چيز و همه کس را نابود ميکند و... همين اشارت همه ما را کافي است! اگر در خانه هوش و حواس حضرات "کسی" باشد والا هزار فریاد هم « تندخویان خودبهخوابزده » را بیدار نخواهد کرد.
ما اما باید حواس مان را جمع کنیم تا مبادا تندگویان منتهی الیه جریانات که نان در خورشت غوغا میزنند، سفره تفرقه بیندازند و لقمه منفعت در دهان بگذارند و با سنگپرانی و ناسزا علیه همدیگر، شجره شکوهمند انقلاب مبتنی بر اسلام ناب محمدی(ص) را آسیب بزنند...
حواسمان، همه حواسمان باید به "جمهوری اسلامی امام خمینی راحل و خامنه ای قائد " باشد. همین!
غلامرضا بنیاسدی / تابناک خراسان رضوی