وقتی فیلم آخرین التماس های دلخراش دختر 15 ساله قبل از تجاوز و قتل اش توسط دوست پسرش در دادگاه پخش شد همه حاظران و اعضای هیات منصفه اشک ریختند.
کد خبر: ۴۲۷۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱
پدر عصبانی پس از یک هفته سکوت در ماجرای مرگ رقیه کوچولو، سکوتش را شکست و ماجرا قتل دختر ش را فاش کرد.
کد خبر: ۴۲۰۳۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۸
فیلم « دختر » در چهاردهمین جشنواره بینالمللی فیلم «عشق» سئول در کشور کره جنوبی به روی پرده میرود.
کد خبر: ۴۰۸۴۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۷
رئیس جمعیت هلال احمر قوچان اعلام کرد:
رئیس جمعیت هلال احمر قوچان گفت: دختر ی 17 ساله در روستای شهر کهنه که از منزل خارج شده مفقود شده و تاکنون پیدا نشده است.
کد خبر: ۳۹۸۹۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۶
معلم شیطانصفتی که در فلوریدا دانشآموز 17 سالهای را آزار و اذیت کرده بود، بازداشت شد.
کد خبر: ۳۹۸۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۵
جسد دختر 15 ساله ای 2 کیلومتر دورتر از محل زندگی اش در جنگلی کشف شده است.
کد خبر: ۳۹۸۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۴
نقشه شوم پسرهمسایه برای دختر
تابناک رضوی به نقل از ناطقان: سمیه دختر ی 19 ساله است که به دلیل فرار از منزل در منجلابی بزرگ گرفتار شده و برای رهایی از این منجلاب به مرکز مشاوره آرامش پلیس مراجعه کرده است.
16 ساله بودم که مادرم گفت پسر داییام به خواستگاری ام آمده است، من ناراحت شدم چون من خواستگار داشتم؛ مصطفی پسر همسایه خواستگارم بود؛ اما پدر و مادرم با دلایلی که من را قانع نکرد او را رد کردند.
یک روز که تازه از مدرسه آمده بودم صدای زنگ در آمد، مادرم در حیاط را باز کرد، پسردایی ام و خانواده اش بودند؛ من به استقبالشان نرفتم اما از پنجره اتاقم به داخل حیاط نگاه می کردم؛ پدر و دایی ام با یکدیگر حرف می زدند سپس مادرم هم به جمع آنها پیوست.
با یکدیگر حرف می زدند و سمت پنجره اتاق من را نگاه می کردند. نمی دانستم چه می گویند اما می دانستم در مورد من حرف می زنند. بعد از چند دقیقه به سمت در ورودی خانه حرکت کردند. من از پشت پنجره کنار آمدم و در گوشه ای از اتاقم نشستم، غم بزرگی در دلم سنگینی می کرد، صدای در اتاقم آمد.
من چیزی نگفتم؛ در اتاقم باز شد، پسردایی ام بود خیال کردم آمده با من حرف بزند اما متوجه شدم در اتاقم را قفل می کند. ترسی در دلم افتاد از جایم بلند شدم ناگهان به سمتم حمله ور شد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد فهمیدم توطئه خانوادگی است و پدر و مادرم برای اینکه مرا مجبور به ازدواج با وی کنند این نقشه را کشیدند.
من دختر شان بودم، نمیدانستم چطور توانستند این بلا را سرم بیاورند. بعد از آن ماجرا من از خانه فرار کردم و نزد مصطفی رفتم. اما خانواده مصطفی مرا طرد کردند و به پدر و مادرم اطلاع دادند که من خانه آنها هستم و بعد از اینکه به خانه برگشتم کتک مفصلی از پدرم خوردم و مادرم به شدت سرزنشم کرد.
تصمیم گرفتم خودکشی کنم مقداری قرص را در یک لیوان آب ریختم و مخلوط کردم مقداری شکر هم درون آن ریختم تا راحت تر بتوانم بخورم؛ لیوان را برداشتم که یک باره سربکشم ناگهان یک پس گردنی محکم خوردم و محلول داخل لیوان بر روی زمین ریخت؛ وقتی به پشت سرم نگاه کردم دیدم که پدرم بود!
از او متنفر بودم.... او بدترین کار ممکن را با دختر ش کرد!
شروع به گریه کردم که بگذار از این زندگی راحت شوم و فریاد زدم چرا نگذاشتی؟؟؟؟
پدرم دوباره شروع به کتک زدن من کرد. فردای آن روز من و پسردایی ام عقد کردیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم.
بعد از ازدواج، ارتباطم با مصطفی به کلی قطع شد، از خانواده ام متنفر بودم اما بعضی وقت ها به بهانه دیدن آنها به خانه شان می رفتم تا شاید بتوانم مصطفی را ببینم، بالاخره این اتفاق افتاد. بعد از سلام و احوال پرسی شماره هایمان را با هم رد و بدل کردیم.
از آن روز به بعد به دور از چشم همسرم از طریق تماس و پیامک با او در ارتباط بودم، ادامه این تماس ها مرا بیشتر از قبل به مصطفی وابسته کرده بود، دیگر طاقت دوری او را نداشتم. یک روز با مصطفی تماس گرفتم و گفتم می خواهم او را ببینم . آن روز به او گفتم من می خواهم با تو فرارکنم! تا با هم ازدواج کنیم. مصطفی سکوت کرد و چیزی نگفت!
چند روز بعد دوباره با او تماس گرفتم و خواسته ام را با او مطرح کردم. او گفت سمیه من دارم ازدواج می کنم. ما یک روزی به هم علاقه داشتیم اما قسمت نبود. حالا هم بگذر!
من ناراحت شدم و گفتم پس همه حرفهات دروغ بود؟؟؟ من و به بازی گرفته بودی؟ به او فرصت ندادم حرفی بزند و تلفن را قطع کردم!
چند روزی گذشت, مصطفی با من تماس گرفت و گفت با درخواستم برای فرار موافقت کرده است. خوشحال بودم چون قرار بود تنهایی ها، غم ها و بی کسی هایم برای همیشه تمام شود.
حاصل ازدواج من و پسر دایی ام یک دختر معلول بود. من در این زندگی هیچ دلخوشی نداشتم. آن از شوهرم که مرا به زور تصاحب کرده بود این هم از فرزندم که معلول بود.
زمانی که شوهرم سر کارش بود از فرصت استفاده کرده و وسایلم را جمع کردم قبل از رفتنم به دختر م مقداری غذا دادم با هر لقمه ای که در دهانش می گذاشتم خاطرات گذشته را مرور می کردم. موقع رفتن برای همسرم یک نامه نوشتم:
"محمد پسردایی عزیز سلام, خوب میدانی که من از اولش هم نمی خواستم با تو ازدواج کنم اما این پدر و مادرم بودند که مرا مجبور به ازدواج با تو کردند تو مرا به زور تصاحب کردی! نه تو و نه آنها را هیچوقت نمیبخشم، تو آینده ام را از من دزدیدی! من نمی خواهم به زندگی با تو ادامه دهم می روم تا خوشبخت شوم. دختر ت هم مال خودت. خداحافظ برای همیشه ".
تلفنم زنگ می خورد مصطفی بود، گوشی را برداشتم.گفت: سر کوچه با یک پراید سفید منتظرتم. من و مصطفی فرار کردیم و به یک خانه در اطراف گرگان رفتیم . چند روزی آنجا بودیم. یک روز که از خواب بیدار شدم دیدم مصطفی نیست.
وقتی خواستم از اتاق بیرون بیایم در قفل بود.چند بار مصطفی را صدا زدم ناگهان در باز شد. یک مرد غریبه وارد اتاق شد.
خنده ای شیطانی کرد و ...
چند روزی آنجا بودم تا بالاخره یک روز از فرصت استفاده کردم و فرار کردم و خودم را به نزدیکترین کلانتری معرفی کردم.
کد خبر: ۳۹۸۰۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۳
آتشسوزی عمدی سحرگاه دیروز در یک ساختمان چهار طبقه زن جوان و دختر خردسالش را به کام مرگ کشید.
کد خبر: ۳۹۴۳۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری پسری که پس از قرار ملاقات با دختر ی 13 ساله وی را مورد آزار واذیت قرار داده بود، خبر داد.
کد خبر: ۳۸۱۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۲
یک جشن تکلیف یا به تعبیری صحیحتر جشن تشریف با برنامههایی جذاب و به صورت دسته جمعی با حمایت شهرداری برای 400 دختر دبستانی مشهدی برگزار شد.
کد خبر: ۳۶۳۸۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۱
دختر جوانی که روش عجیبی برای تحقیق از خواستگارش انتخاب کردهبود، از سوی پلیس فتا به جرم مزاحمت در فضای سایبری دستگیر شد.
کد خبر: ۳۶۰۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶
نوید کمالی
کد خبر: ۳۵۹۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۵
همزمان با شروع تحقیقات ویژه جنایی سرنخهایی از قاتل بهدست آمد و پس از شش ساعت جستو جو پسر 25 سالهای که از ساکنان محل زندگی خانواده دختر 15 ساله بود در حال فرار توسط مأموران دستگیر شد.
کد خبر: ۳۵۵۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۶
وقتی صدای فریاد کمک خواهی مرد جوان از آپارتمانی واقع در یکی از ساختمانهای گرانقیمت غرب تهران بلند شد کسی نمیدانست چه اتفاقی برایش افتاده است. این مرد که بشدت شوکه شده بود فریاد میزد و از همسایهها کمک خواست.
کد خبر: ۳۴۳۸۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۵
کد خبر: ۳۳۰۳۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۷
کد خبر: ۳۲۸۲۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
شگرد دختر جوان برای اخاذی از پسرانجوان/خانواده پسرها ۱۰۰میلیون تومان دادند تا او شکایتش را پس بگیرد!
کد خبر: ۳۲۴۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۶
رسیدگی به پرونده قتل مرموز دختر 8 ساله که جسد سوختهاش در لواسانات پیدا شده بود صبح دیروز در دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد. این در حالی است که تنها مظنون این پرونده در جلسه محاکمه، خود را بیگناه دانست.
کد خبر: ۲۷۶۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۳
کد خبر: ۲۳۸۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۱
يادداشت؛
تابناك اصفهان: در گذشتههای نه چندان دور، شاید فقط حدود هفت هزار سال پیش، رایج بود که هر کس و هر خانوادهای، کارهایش را خودش انجام میداد: خودش برای خودش، سرپناهی مییافت یا میساخت.
کد خبر: ۲۳۷۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۹