به گزارش تابناک قم، روزهایی است که دوازدهمین نمایشگاه کتاب استان قم در مجتمع ناشران این استان برپا شده است و همچنان ادامه دارد، نمایشگاهی با بیش از 180 غرفه که البته تعداد نه چندان کمی از این غرفهها، دفاتر دائمی انتشاراتیهای مختلف در مجتمع ناشران است و این غرفهها بدون کمترین زحمتی، تنها به ارائه و فروش محصولات خود با یک تخفیف 10 تا 50 درصدی مشغول هستند.
مجتمع ناشران قم چند سالی است که در بلوار معلم این شهر در پنج طبقه افتتاح شده است تا جمعی از ناشران در یک ساختمان واحد گرد هم آیند و عملا اقدامی فرهنگی رقم بخورد. این اقدام فرهنگی البته از صنعت و تجارت و اقتصاد فرهنگ هم جدا نیست؛ آنجا که برخی دفترهای موجود در ساختمان، به عنوان مشاغل مرتبط با چاپ و انتشار و یا ارائه اقلام تبلیغاتی، مشغول به فعالیت هستند و البته غرفههایی تجاری هم در مجتمع دیده میشود که گویی هیچ ارتباطی با نشر و انتشارات ندارند.
از در ورودی، حال و هوای نمایشگاه کتاب البته در ابعادی نه چندان بزرگ به چشم میخورد؛ دو بَنِر بزرگ در کنار در ورودی قرار گرفته که بنر سمت راست، جانمایی غرفههای مختلف نمایشگاه و بنر سمت چپ، لیست اسامی انتشاراتهای حاضر در نمایشگاه در 184 غرفه است که به ترتیب حروف الفبا – و نه به صورت موضوعی - منظم شده است. این بنر دوم البته در بخش اطلاعات نمایشگاه و البته در ابعاد بسیار کوچکتر بر روی یک کاغذ دو رو شامل نام انتشارات، نمایندگیها، طبقه، شماره غرفه و موضوع کتابهای چاپ شده هم قابل دسترسی است.
نخستین نکتهای که در ساعت نخست آغاز به کار نمایشگاه در بعدازظهر چهارمین روز فعالیت آن به چشم میخورد، فضای سوت و کور آن است؛ چراکه هنوز متصدیان برخی از غرفهها نیامدهاند و البته برخی از غرفهها هم خالی است! البته در این میان غرفههایی هم به چشم می خوردند که تا ساعات میانی عصر روز چهارم نمایشگاه هم، درهای خود را نگشودند.
نکته دوم این بازدید، حضور فعال بانک شهر در نمایشگاه کتاب استان قم است، در حقیقت بازدیدکنندگان برای استفاده از تخفیف 20 درصدی میتوانند مانند یک شعبه بانکی، نوبت بگیرند تا برای خرید کتاب از نمایشگاه، کارت اعتباری دریافت دارند و به طور مثال با پرداخت 20 هزار تومان، یک کارت اعتباری به مبلغ 24 هزار تومان در جیب داشته باشند؛ این البته جدای از تخفیف خود نمایشگاه است که تخفیفی 10 تا 30 درصدی را شامل میشود و بر این اساس، میتوان برای تهیه برخی از کتب، تا 50 درصد هم تخفیف گرفت که البته این تخفیف خوب برای اهالی کتاب، بیشترِ کتب نمایشگاه را در بر نمیگیرد و در کتب کودک و نوجوان فراگیرتر است، شاید به همین دلیل است که در پوستر نمایشگاه، مُهری با عنوان "بخش ویژه کودک و نوجوان" زدهاند که البته می شد تا تجمیع بهتر انتشاراتیهای کودک و نوجوان، این بخش ویژه بهتر دیده شود اما به هر حال و همانگونه که گفته شد، دفتر دائمی برخی از انتشاراتیها در این مجتمع – که اکنون از آن به عنوان غرفه همان انتشارات در نمایشگاه استفاده میشود – عملا امکان این تجمیع را منتفی میکند.
به هر حال در ساعت ابتدایی عصر روز چهارم نمایشگاه، با پدیدهای آرام مواجه بودیم که البته در ادامه و با آغاز فعالیت بلندگوی نمایشگاه که هر از گاهی چیزی اعلام میکند، سر و صدایی هم ایجاد می شود! در کنار این بلندگو، صدای یک روحانی از یکی از غرفهها بلند میشود:
شما اسمتون چیه؟ ... چی می خواهید برای ما بخونید؟ ...
کودک مورد نظر اعلام میکند که می خواهد سوره یاسین بخواند و روحانی از اینکه او سورهای بلند را انتخاب کرده، شگفت زده میشود. به هر حال غرفهای است که بچهها روی صندلی مینشینند و یک روحانی با جوایز ریز و درشت، هم سوال و مسابقه برگزار میکند و هم داستانهایی از قرآن و معارف اسلامی برای آنها میگوید. داستان عصر روز چهارم البته داستان حضرت ابراهیم (ع) و شکستن بتها بود.
در طبقه اول نمایشگاه وارد دفتر انتشارات سرور میشوم؛ متصدی غرفه از اینکه هر سال نسبت به سالهای قبل، استقبال مردم نسبت به کتاب کم میشود سخن میگوید و برگزاری نمایشگاه در مصلّی یا مکانهای دیگر شهر را بهتر از برگزاری آن در مجتمع ناشران می داند، نکته ای که البته مورد توجه برگزارکنندگان هم بود، اما به هر حال با توجه به برگزاری نماز جمعه در مصلی قدس و تقارن یک روز نمایشگاه با جمعه، عملا برگزاری نمایشگاه در مصلی منتفی شد.
در طبقه دوم نمایشگاه، به غرفه یکی از ناشران سر می زنم، کسی جز متصدی داخل غرفه نیست.
محمود قربانی درباره نمایشگاه میگوید: البته آثار ما، تخصصی و حوزوی است و مشتریان خاص خود را دارد، اما ای کاش این نمایشگاه در ایام دیگری برگزار میشد، چراکه با نمایشگاه کتاب استان یزد همزمان شده و ما میخواستیم به یزد برویم؛ اما در نهایت در قم ماندیم؛ البته درخواست ما این بود که در طبقه همکف یا طبقه اول غرفه داشته باشیم که نشد و اینجا را به ما دادند.
وقتی از او درباره کاستیهای نمایشگاه میپرسم میگوید: روز چهارم هم رو به پایان است و ما هنوز در غرفه کارتخوان نداریم؛ با اینکه هر روز پیگیری می کنیم؛ اما هنوز خبری نیست. درب این واحد، قفل هم ندارد و البته مسئولان نمایشگاه، اطمینان خاطر میدهند که در شبانه روز اینجا هستند و مشکلی ایجاد نمیشود.
در قله طبقه سوم هم فضایی با عنوان «کودک، دانش، سرگرمی» دیده میشود که بچهها میتوانند هم نقاشی بکشند، هم سرسره بادی بازی کنند تا والدینشان نیز استراحتی کنند.
ساعت به اذان مغرب به افق شهر حرم اهل بیت (ع) نزدیک میشود و هنرمندی صمیمی و دوست داشتنی که در طبقه دوم، هنر دست خود را با اندکی خاک بر یک صفحه و نگارش و تصویرسازی به نمایش گذاشته است، از بازدیدکنندگان می خواهد تا به شُکرانه زمان نماز، عبارت "لا اله الّا الله" را به تصویر بکشد.
او با نگارش این عبارت، آن را به گلهای لاله - که نمادی برای شهدای عزیز است - مزیّن می کند و با درخواست صلوات از حاضران، آنان را به سوی نماز جماعت تشویق میکند.
نمازخانه مجتمع ناشران در دقایقی پر از جمعیت شده و نماز جماعت به امامت یک روحانی که رعایت اضعف مأمومین را میکند و نماز را طول نمیدهد برپا میشود.
پس از نماز، مشخص است که نمایشگاه شلوغتر از ساعات ابتدایی عصر است.
در گذری مجدد به انتشارات انقلاب اسلامی – صهبای جهادی (دفتر حفظ آثار رهبر معظم انقلاب) میرسم، غرفه ای که با سلیقه جوانان حزب اللهی، چیدمان زیبایی دارد و صدای رهبر معظم انقلاب درباره فرهنگ کتاب و کتابخوانی هم در آن به گوش میرسد.
و اما در خروج از نمایشگاه، عبارت بوفه در طبقه منفی یک به چشم می آید؛ بوفه ای که البته یخچالش خالی است و تنها تعدادی کلوچه و بیسکویت و پفک دارد!
و من در حالی از نمایشگاه خارج می شوم که بلندگوی نمایشگاه، مقدم یکی از مسؤولان را گرامی میدارد. از خودم می پرسم آیا همه ظرفیت نشر قم و میزان علاقه مردم به نمایشگاه کتاب همین بود؟....